نیمه دوم زندگی یک زن

متن مرتبط با «وصیتنامه» در سایت نیمه دوم زندگی یک زن نوشته شده است

وصیتنامه

  • خواننده های قدیمی وبلاگم میدونن که من دست راست پدرهمسرم بودم . یه پیرمرد ۹۲ ساله با کلی ملک که بیشترشون مشاع بودن با دو تا برادر دیگه ‌. زمانی که پدرجان زنده بود داشتیم به اتفاق هم رتق و فتق امور میکردیم که اجل به پدرجان امان نداد و به رحمت خدا رفت و من موندم و کلی کار نصفه کاره . اسناد از گذشته دست من بود و همون اول یه لیست از مدارکی که دستم بود نوشتم و بعنوان رسید امضا کردم و یکی یک نسخه به بچه هاش دادم . توی اون بیماری همسر داشتم کارها رو پیش میبردم که ناگهان یه زمزمه هایی بگوشم رسید به این مضمون که پدرجان وصیتنامه داشته و توسط اینجانب آتیش زده شده . اولش فک کردم میخان ناراحتم کنن و حسادت ایجاد شده . ولی کم کم از زمزمه تبدیل به کلام رودررو شد و وسط اون همه گرفتاری و بیماری همسر ، در یک جلسه دادگاه حقوقی که برای اثبات مالکیت یه ملک رفته بودیم این موضوع توسط خواهر بزرگ همسر رسما اعلام شد و از همونجا نگاهها بمن و همسر که پنج سال برای پدرجان زحمت کشیده بودیم و از طرفی همیشه دلسوز همه بودیم یجور دیگه شد . هر چند انسانی که کاری نکرده خاطرش جمعه اما برای اثبات این موضوع بالا پایین پریدیم و به هر چی که میشد استناد کرد چنگ انداختیم . ولی خواهربزرگ همسر که اتفاقا نماز شب خون و واعظ پامنبرها هست در این آتش دمید و باعث تحقیر و دلشکستگی ما شد . ادامه دارد + نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 2:14 توسط ماهی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • وصیتنامه ۲

  • ازونجا که خودم حقوقی م و میدونم وصیت بر یک سوم اموال جایزه و اونم بیشتر توصیه برای کارهای خیره و از طرفی در زمان حیات پدرجان ملکی وقف شد و در اون مسجد ساخته شد و حق دیه ای که از پسر مرحومش داشت به کمک من بخشیده شد تقریبا کاری نبود که بخواد وصیتی بنویسه . بقیه کارها هم یا گره خورده بود یا اینقدر مسلم بود که احتیاجی نداشت به ذکر اونا در وصیتنامه . بارها به پدرجان یاداوری میکردم که چرا گذاشتی کارها اینقدر تلنبار شه ؟ و همیشه میگفت عجله نکن . من وقت دارم و این کلام برای شخصیت عجولی مث من عذاب آور بود . اون تهمت ناروا هیچ وقت اثبات نشد و حتی باعث نشد شخصیت ما در اجتماع خراب بشه . چون صداقت و خوشنامی همسر در کاسبی و مردمداری خودم در شهر به این کوچیکی تثبیت شده بود . ولی دلشکستگی که این کلام بجا گذاشت تا دنیا دنیاست در قلب ما باقی خواهد ماند . بارها از خواهر همسر میپرسیدم بنظر شما چه چیزی در اون وصیتنامه وجود داشت که اینقدر به ضرر ما بود که مجبور به از بین بردن اون شده باشیم . فقط محروم الارث کردن ما میتونست اینقدر منافع مارو به خطر بندازه که اونم هم از لحاظ حقوقی ممکن نیس و هم با توجه به عشقی که پدرجان به من و همسر داشت ممکن نبود . و این موضوع باعث شد ارتباطم رو بطور کل با خواهر همسر قطع کنم ادامه دارد + نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 9:45 توسط ماهی  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها