سلام بر حسین

ساخت وبلاگ

بعضی از صحنه ها چنان در ذهن حک میشه که حتی وقتایی که خوابی اون صحنه میاد توی چشمت و‌ میبینیش .

چند وقت پیش یه فایل صوتی گوش میکردم از یه آقایی که توی کما بوده و الان داره چیزایی که دیده رو تعریف میکنه . یه تیکه ازین صحبتها در مورد این بود که صدای بوق ممتد ماشینها کلافه ش کرد و برای فرار ازون صداها رفت بالا . اینقدر بالا که همه جا تاریک شد ولی صدای اون بوق هنوز میومد . میگفت دور و دورتر شدم تا از صدا فرار کنم یهو ازون بالا نگاه کردم دیدم روی زمین یه مکان نورانیه . کنجکاو شدم اومدم پایین . میگفت حس میکردم از شیشه هواپیما دارم یه شهر رو در شب میبینم . اونایی که پرواز هوایی شبانه داشتن میدونن چی میگم . اومدم پایینتر دیدم کربلاست نیمه دوم زندگی یک زن...

ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 13:06