بیخوابی

ساخت وبلاگ

از مشکلات بزرگی که من توی زندگی زناشوییم داشتم تنظیم نبودن ساعت خواب همسر بوده . این بی خوابیهای شبانه در خانوادشون یه موضوع ارثیه ولی جز یکیشون که دچار افسردگی شده بقیه تونستن یجور مهارش کنن . مثلا خواهر بزرگ همسر که دو آتیشه مذهبیه با خوندن نماز شب و عبادت و برادرا که شغل کشاورزی دارن و خودبخود باید شب برای سرکشی برن ازین فرصت استفاده میکنن و اما همسر من . خوب شغل ما نیاز به ساعت کاری خاصی نیس و بودن و نبودن همسر خیلی تاثیر نداره و سیستم خودبخود فعالیت میکنه . موضوع دوم سحرخیزی من بود که اینم سه هیچ به نفع همسر شد و صبحها که میخاد بخوابه خاطرش بمن جمعه که همه چیز مرتب پیش خواهد رفت . البته اگه لازم باشه میتونه بیدار باشه و به کارها رسیدگی کنه ولی طبعا بازدهی مناسب نداره . 

همسر علاقه عجیبی به فعالیتهای شخصی در نیمه شب داره . ریش زدن . ورزش کردن . مطالعه . دمنوش دم کردن و بخور پوست و خلاصه ازین کارها . اوایل ازدواجمون توی یه خونه زندگی میکردیم که اطاقهای خواب طبقه بالا بود و هیچ صدایی نمیومد . اما در این خونه که زندگی میکنیم سرو صدا و نور باعث میشه من بیخواب شم و گاها غرغر کنم که همین باعث دلگیری همسر میشه ولی اون میتونه روز بعد بخوابه در حالیکه من با طلوع خورشید بیدارم و تحت هیچ شرایطی نمیتونم بخوابم . 

گاهی آرزو میکنم کاش یه خونه ای داشتیم که دو واحد مستقل از هم داشتیم و یه واحد هرچند کوچیک برای استراحت هر کی نیاز به تنهایی و سکوت داشت تعلق میگرفت . 

+ نوشته شده در شنبه هشتم مرداد ۱۴۰۱ ساعت 21:58 توسط ماهی  | 

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 110 تاريخ : دوشنبه 10 مرداد 1401 ساعت: 15:53