افراطی

ساخت وبلاگ

زمانی که من خیلی جوون بودم در بستگان نزدیکمون خانواده ی متفاوتی بود . پدرخانواده مرد بسیار منضبط و بداخلاقی بود . مادرخانواده در سن بسیار کم ازدواج کرده بود و بچه دار شده بود و مرد از زن چشم زهر گرفته بود و از همون موقع ترسونده بودش . بچه ها تقریبا بزرگ شده بودن و مرد همچنان بداخلاقی میکرد و تقصیر هر اتفاقی رو به گردن زن مینداخت و سروصدا میکرد . زن هم مجبور میشد بعضی از چیزها رو از مرد پنهان کنه و این شد یه روال در خانواده شون . بچه اول پسر بود و با نمرات پایین درس میخوند و مادر همیشه کارنامه رو دستکاری میکرد . . بچه دوم دختر مظلومی بود . و اما سومین بچه که دختری بود بسیار ناآروم و شیطون . این دختر با سواستفاده از سکوت مادر و ترسش کارای ترسناکی میکرد که همه انگشت به دهن میموندیم که این چطور نمیترسه ؟

و ما میدونستیم مادر برای اینکه همسرش نفهمه پنهانکاری میکرد هرچند در تنهایی با دختر برخورد میکرد . اما هیچ وقت زورش به دختر نرسید و دختر تا تونست شیطنت کرد و مادر رو زجر داد .

در ضمن اینکه دلم برای مادر میسوخت اما توی دلم اونو مقصر میدونستم و هنوزم میدونم . حتی الان که دختر سنی ازش گذشته و بخاطر روابط نامحدودش هیچ وقت نتونست با کسی کنار بیاد و ازدواج کنه هنوزم مادر رو نصف عامل این تنهایی و سرخوردگی دختر میدونم.

دیدن اون اتفاقا باعث شد که من بصورت افراطی روی این موضوع حساس بشم و در زندگی شخصی و تربیت دخترم گاهی افراطی رفتار کنم . همیشه در هر اتفاقی من بدون توجه به حق بودن یا نبودن پشت همسر وایسادم هرچند میدونم گاهی همسر زور میگه . بارها دختر ازم گله کرده که چرا در مقابل بابا از من دفاع نکردی ؟ و همیشه جواب شنیده چون اون رییس خانواده س و مقررات خونه رو اون تعیین میکنه . گاهی که خیلی دلم برای دخترک میسوزه نهایتا سکوت میکنم .

متاسفانه همسر آدم انتقادپذیری نیس و من جرات ندارم حتی در تنهایی بهش یچیزایی رو تذکر بدم و دخترک اینو نمیفهمه و گاهی از من میخاد ازش دفاع کنم .

ازین موضوع رضایت ندارم و دلم میخاد همیشه همه چی آروم پیش بره تا مبادا من به مرحله ی انتخاب بین همسر و دختر بمونم .

خدا خودش آرامش رو به همه ی خانواده ها عطا کنه .

+ نوشته شده در یکشنبه سی ام مرداد ۱۴۰۱ ساعت 0:13 توسط ماهی  | 

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 106 تاريخ : دوشنبه 31 مرداد 1401 ساعت: 17:15