انسانم آرزوست

ساخت وبلاگ

خواهر همسر رفت سر خونه زندگیش تهران و مسولیت از رو دوش من برداشته شد . اما ازونحا که نمیتونم آروم بشینم ازراه دور کارهاشو رصد میکنم . اینجا که بود زخم بستر شده بود و من یروز درمیون یه متخصص زخم میاوردم با کامفیل زخمشو پانسمان میکرد . لوازم رو هم خودش میاورد . امروز پرستارش زنگ زد که اونجا چه مارک کامفیلی مصرف میکردین ؟ چون عکسشو داشتم گفتم بهش . یساعت بعد زنگ زد که چن ورق خریدم . گفتم چرا اینقدر هزینه کردی . هر یه برگه ش به چن قسمت تقسیم میشه . گفت مسول داروخانه گفته اصن قیچیش نکنین و هر برگ برای یه بار مصرف . گفتم اندازه زخم خیلی کوچکتر از اون برگه س . یکم به تردید افتادم و به همین متخصص زخم اینجا زنگ زدم و جریان رو گفتم . گفت چهار قسمتش کنین . اینجوری بهتون گفتن تا مجبور شین بیشتر بخرین .

خیلی ناراحت شدم . واسه منافع شخصیمون حاضریم همه رو له کنیم . کاش یکم انسان بودیم .

+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 18:52 توسط ماهی  | 

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 112 تاريخ : جمعه 18 شهريور 1401 ساعت: 1:07