روز اول مهر

ساخت وبلاگ

دخترک از اول مرداد تا 25شهریور درس خوند و هیچ استراحتی نداشت واسه همین قرار گذاشتیم هفته آخر شهریور یه مسافرت ببریمش که جبران شه . سه شنبه رفتیم و یه سفر تفریحی سه روزه داشتیم . یکی از دوستهاشو بردیم تا اونجا باهم باشن و من و همسر هم بتونیم یکم استراحت کنیم .

اخبار بلوای خیابونی این روزا شدیدا اعصابمونو بهم ریخته . یه مشت جوون هیجانی که تا نوک دماغشونو میبینن و اصلا آینده نگر نیستن . خدا کنه زودتر آرامش برگرده به مملکت .

امروز اولین روز مدرسه بود و دخترک رو خودم بردم . تقریبا 11 ساله که توی این خونه میشینیم و من هر سال روز اول مهر از دخترک جلوی خونه همسایه روبرویی عکس میگیرم . امروزم این کارو کردم و اگه بشه عکسای سالهای پیش رو از تو لبتاب بردارم و کنار هم یه کلاژ درست کنم . فک کنم برای دختر جالب باشه . هر چند که نوجوونا وقتی عکسای قدیمی رو میبینن میگن وااااای چقد تباه بودیم . مطمئنم چن سال بعد عکس امروزشو ببینه میگه چقد بچه بودم .

چشم بهم بذارم باید روز اول دانشگاهشو ثبت کنم . امیدوارم اونروز رو ببینم .

خداوندا بما عقل و بینش بده تا راه رو از چاه تشخیص بدیم .

+ نوشته شده در شنبه دوم مهر ۱۴۰۱ ساعت 8:2 توسط ماهی  | 

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 118 تاريخ : شنبه 2 مهر 1401 ساعت: 16:05