معجزه 2

ساخت وبلاگ
تو اسفند سال گذشته یه معامله کردم به مبلغ 47 میلیون که با طرفم توافق کردیم چک دو ماهه بدم.

15-20 روز اول فروردین که تعطیلی بود و بعدم مردم پولاشون ته کشیده بود و کسی قصد خرید نداشت. اولین معامله ای بود که با این طرف میکردم واسه همین دلم نمیخاست چکم برگشت بخوره و اعتبارم پیشش خراب شه.

روز 29 فروردین ته چکمو نگاه کردم و دیدم چهار روز وقت دارم که مطمئنن این پول تا چهار روز دیگه جور نمیشد. هی به خودم غر زدم که این چه کاری بود که کردی و برا اوایل برج چک دادی. روز اول اردیبهشت دل زدم به دریا و گفتم به طرف زنگ بزنم و عین واقعیت جریان رو بگم تا اگه چکمو خوابونده به حسابش بگیره لااقل برگشت نخوره. این بهتر بود ازینکه فرداش چک برگشت میخورد و طرف بهم زنگ میزد.

با هزار سلام صلوات زنگ زدم به موبایل طرف . گفت در دسترس نمیباشد. چند بار گرفتم بازم جواب نداد. شماره دفتر طرف رو گرفتم. گفت حاجی رفته مسافرت و چکها تو گاوصندوقشه و تا 25 هم بر نمیگرده.

اون لحظه نمیدونستم ازخوشحالی چیکار کنم؟ فقط یادمه گفتم خوش بگذره به حاجی و قطع کردم و همونجا پشت میز دفترم سرم رو به نشانه سجده رو میز گذاشتم در حالیکه قطرات اشک از چشمام میچکید. شما به این اتفاقات معجزه نمیگید؟

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : معجزة 2016,معجزة 2014,معجزة 2013,معجزة 2015,معجزة 2012,معجزة 20,معجزه 2014 الامام الحسين,معجزة 2011,معجزة 2008,معجزة 20015, نویسنده : animehdovomd بازدید : 108 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 4:22