بوده ام هستم خواهم بود

ساخت وبلاگ
از آخرین پستی که گذاشته بودم یکی دوماه میگذره. تا چند شب پیش حتی سراغ اینجا هم نیومده بودم. چند وقت اول که به دلیل شدت بیماری همسر نتونستم اینجا بیام. 

بعدش یجور ترس ازینجا منو دور کرد. شاید نفهمید چی میگم؟ ولی یجور احساس بی مسولیتی و عذاب وجدان ناشی از اون باعث فاصله شد. دلم میخاست بیام. ولی جراتشو نداشتم. خواستم آدرس رو عوض کنم. اما دلیل خاصی براش نمیدیدم. تا چند شب پیش که دل زدم به دریا و با یه دنیا پیام نخونده روبرو شدم.

فقط چند تاشو خوندم و اشکم سرازیر شد. عذاب وجدانم بیشتر شد. پیج رو بستم و رفتم. تا الان

الان قصد خوندن کامنتهاتون رو ندارم. یعنی جراتشو ندارم. اما میخام دوباره بنویسم.

این چند وقت حال و روز خوبی نداشتم . هرچند این دلیل کافی برای ترک اینجا نیست. اما خدا خودش به قلبم ناظره که نمیخاستم انرژی منفی روزگارم رو بهتون انتقال بدم.

بدحالی همسر تو زمستون حال منو بد گرفت. هرچند که مثل همیشه تسلیم نشدم و مبارزه کردم. اما برای خوب شدن همسر از مغز استخوونم مایه گذاشتم و این باعث میشد خودمم تحلیل برم.

تو این چند وقت اتفاق خاص نیفتاد. فقط تلاش بود و جنگ. جنگ با روزگار که میخاست منو از پا بندازه و گاهی هم موفق میشد. اما من تسلیم نشدم و نمیشم. تا الان که نتونسته کمرمو به زمین بزنه. با توکل بر خدا به بعدش هم نخواهد تونست.

با یه معذرت خواهی از تک تکتون راه رو ادامه میدم. منتظر پست بعدی باشید.

نوشته شده در دوشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۶ساعت 20:8 توسط ماهی|

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 126 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 14:09