بنام خداوند حکیم

ساخت وبلاگ
جدیدا تو بازارچه سنتی شهر یه سبزی فروشی باز شده که هم سبزی میفروشه و هم همونجا خدمات پاک کردن و ریز کردن داره. با توجه به سنتی بودن زندگی مردم شهر من هنوز خرید ازین جور جاها خیلی مد نشده و مردم یکم با تردید بهش نگاه میکنن که مبادا سبزی خوب شسته نشده باشه و .....

اما یه بار فروشنده منو به مرکز پاک کردن سبزیش برد . اون لگنهای سفید و اون محیط تمیز رو که دیدم چند وقتیه با خیال جمع سبزی رو تلفنی سفارش میدم و اونا هر جور که من میگم برام بسته بندی میکنن و رایگان جلو در خونه تحویل میدن.

دیروز دستور 5 کیلو جعفری داده بودم و آخر شب که از بیمارستان برمیگشتم تماس گرفتم که سبزیمو اگه حاضره بیارین. هنوز پارک نکرده بودم که آقای فروشنده با موتور جلو در خونه رسید و بسته های جعفری رو تحویل داد. موقع رفتن گفت: دو تا بسته سبزی قورمه اضافه اومده اینارو هم بدم. گفتم نه . فروشنده تشکری کرد و رفت. نمیدونم چرا یهو دلم براش سوخت. سریع سوار ماشین شدم و دنبالش رفتم و اون دو تا بسته سبزی رو با اینکه نیاز نداشتم برای خوشحالیش خریدم.

امروز همون سبزی قورمه رو تبدیل به قورمه سبزی کردم و چند تا ظرف به نیت سلامتی پدرجان بیرون دادم.

طرفای ظهر همون آقا زنگ زد و بابت دیشب تشکر کرد و ازم پرسید تو شغل شما احتیاج به وانت یا نیسان ندارید؟ گفتم چرا اتفاقا بار برای تهران زیاد داریم. پرسید چقدر کرایه میدید تا تهران؟ گفتم x تومن. گفت : من هر شب وانت خالی میفرستم تهران تا تره بار بیاره . ازین به بعد با نصف اون x تومن براتون بار میبرم تا تهران.

اگه بگم چقدر خوشحال شدم حد نداره. میگن تو دنیا از هر دست بدی از همون دست پس میگیری. من دیشب هفت هزار تومن  پول دادم و جنسی رو که نیاز نداشتم خریدم تا این آقا خوشحال بره پیش زن و بچش. حالا خدا هفتاد برابرش شایدم هفتصد برابرش رو بهم برگردوند. شک ندارم. دنیا دکاً دکاست.

 

 

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : بنام خداوند جان آفرین حکیم,به نام خداوند حکیم, نویسنده : animehdovomd بازدید : 113 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 23:08