پنج شنبه روز عید مادرا

ساخت وبلاگ
از بعد فوت پدرجان کار من نصف که چه عرض کنم یک سوم شده. هرچند بازار هم خبری نیست و آدم رغبت رفتن به فروشگاه رو هم نداره. 

با اینحال عادت به سحرخیزی یادگار پدرمه که در خون و تربیت منه. شبا ساعت رو روی عدد ۶ کوک میکنم. اما راس ۵:۴۵ دقیقه خروس مغزم قوقولی قوقو کنان منو بیدار میکنه. 

برخلاف شب که تا خواب بهم غلبه نکنه تو تخت نمیرم صبح تا ۶:۳۰ که وقت بیدار کردن دخترکه از جام پا نمیشم و تو افکار خودم قلت میزنم. 

متوجه شده ام که مغزم در صبح اصلا به دنبال خاطرات خوب و بد گذشته نمیره.فقط و فقط به آینده که اونم نه خیلی دور. بلکه تا دو سه ماه بعد رو میبینه. برعکسش عصرا. تمام اتفاقای گذشته میاد جلو چشمم. اگه حال روحیم خوب باشه که میره سراغ اتفاقای خوش گذشته. وای به حال اون لحظه ای که حال روحم خوب نباشه. تمام بدیها میان تو مغزم. واسه همین سعی میکنم برای عصرها حتما برنامه بریزم و حتی برای یه چرت کوتاه هم تو تخت نرم. 

با توجه به کوتاهی روزا وقت خواب عصر هم ندارم. دخترک ۲:۳۰ از مدرسه میاد. تا ناهار بخوریم و جمع و جور کنیم کلاس عصر داره و منم میرم پیاده روی عصر که بهترین ساعت روزم محسوب میشه. 

با توجه به محیط ساکت و پر از آرامشی که من میرم مغز خسته ام ریکاوری میشه و خالی از هرگونه غصه گذشته و دلشوره آینده. تو اون لحظات انگار زمان وایساده. درختای بلند دو طرف اون بلوار مثل سربازایی هستند که به صف خبردار وایسادن و من ازشون سان میبینم. 

هر روز تو افکار صبحگاهی به خودم قول میدم امروز متفاوت باشم. مخصوصا تو رفتارم با دخترک. برای بیدار کردنش حتما نوازشش میکنم و با محبت حرکتش میدم . هر چند حرکت دادن این لاک پشت کوچولو فقط یه راه داره و اونم جیغ آخره که باعث سرعتش بشه. در غیر اینصورت در پشت قولی که بخودم دادم و کلمات عزیزم عشقم نازم گفتنام خشمی از فس فس کردناش وجود داره که با اون جیغ آخر که بجمب سرویس رفت نمودار میشه و اینجوریه که تموم انرژی خواب شبانه و خلوت سحرگاه از بین میره و تا یه ساعت میفتم رو مبل و حال بلند شدن ندارم. 

تمام هفته رو تحمل میکنم به عشق پنج شنبه که مجبور نیستم راهی مدرسه اش کنم و پنج شنبه ها روز آرامش منه. 

هر روز خدا خوبه اما پنج شنبه واسه مامانا یه عشق دیگست. عشقی که حتی توی جمعه هم نیست. تا نظر شما چی باشه.

 

نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۵ساعت 7:46 توسط ماهی|

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 137 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 14:09