جریان زندگی با اومدن بچه کندتر شد و همه چیز ینواخت و عادی اما همچنان من به عادت گذشته برای بیدار کردن همسر نوازشش میکردم . گاهی اوقات از یه موسیقی ملایم کمک میگرفتم.
ازونجا که همیشه مسائل مختلف وقتی عادی میشن دیگه جواب لازم رو نمیده باید روش رو عوض کنی. این روزا بعد گذشت تقریبا ۱۲ سال نه نوازش جواب میده و نه موسیقی.
روش جدیدم استفاده از صدای آبمیوه گیریه. هر روز صبح تو خونه ما درگیری چند تا شاخه کرفس و یکی دوتا سیب یا یه تیکه هندونه با آبمیوه گیری به همسر آلارم میده که وقت بیدار شدنه. جالب اینه از نوازش بیشتر جواب میده چون فورا تو آشپزخونه است.
برای حرکت زندگی همش باید تو فکر ایجاد تنوع باشی تا دچار ینواختی و رکود نشه و خود این یعنی زندگی.
به امید جاری بودن زندگی تو رگهای روزمرتون
نوشته شده در شنبه دهم تیر ۱۳۹۶ساعت 14:30 توسط ماهی|
نیمه دوم زندگی یک زن...برچسب : نویسنده : animehdovomd بازدید : 122