تا شقایق هست...

ساخت وبلاگ
تو این چند وقت از تو خیابون انتهایی شهر که دامداری توشه رد نشده بودم. راستش دلشو نداشتم. حتی کارواش همیشگی هم نرفتم. اما امروز دل رو زدم به دریا. یراست رفتم پمپ بنزین کنار دامداری. محمد علیزاده میخوند: خداحافظ ای همنشین قدیمی  خداحافظ ای بغض در خود شکسته ..... و اشکهای من بود که پایین میومد . وقتی از پمپ بنزین بیرون اومدم حتی نگاه به داخل محوطه ننداختم. چه شبهای سرد و روزهای گرمی رو اینجا گذرونده بودم. خاطره های تلخ و شیرینی داشتم. 

اما من باید با این مشکل هر چه زودتر کنار بیام. فردا میخام برم به سگها غذا بدم. باید رودررو شم تا ترسم بریزه. 

بزرگترین نعمت داشتن یه خانواده دلسوزه که تو لحظه های سخت کمکت بیان. امشب در نهایت دلتنگی بعد اومدن از سرخاک خواهر و برادرم برام یه جشن کوچیک گرفتن. کیک خوشمزه  عروس پز و شام دلچسب خواهرپز ته دلمو قرص کرد که هنوز بعضیا بهت احتیاج دارن و تحمل ناراحتیتو ندارن. این امیدواری شد که تا شقایق هست زندگی باید کرد و من به خاطر شقایقها زندگی خواهم کرد. با دلی سربلند و سری سر بزیر

نیمه دوم زندگی یک زن...
ما را در سایت نیمه دوم زندگی یک زن دنبال می کنید

برچسب : تا شقايق هست زندگي بايد کرد,تا شقایق هست زندگی باید کرد به انگلیسی,تا شقایق هست از سهراب,تا شقایق هست زندگی باید کرد,تا شقایق هست سهراب سپهری,تا شقايق هست زندگي بايد كرد,تا شقایق هست زندگی باید کرد یعنی چه,تا شقايق هست سهراب سپهري,تا شقايق هست,تا شقایق هست زندگی, نویسنده : animehdovomd بازدید : 128 تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 ساعت: 19:56