مادره دختر اولشه و باورش نمیشه خیلی کار داریم و وقت کم داریم. اما برای من که تو روز عروسی خواهرم وقتی عروس تو آرایشگاه بود پشت نیسان داشتم بوفه میبردم خونه عروس زمان خیلی کمه.
امروز تو یه عملیات انتحاری لوازم خونه برادرم رو که همون اسباب و اثاثیه خونه پدریمه جابجا کردیم و دور ریختنیها رو دور ریختیم و تقریبا خونه رو خالی کردیم برای چیدن خونه عروس. یخچال و لباسشویی و ظرفشویی و گاز رو چیدیم و قرار شد فردا آشپزخونه رو نظافت کنن و لوازم رو تو کابینتها بذارن.
خدا خودش میدونه چقدر خوشحالم. الهی به حق این غروب جمعه عاقبت همه جوونا بخیر شه.
پ ن : تو یکی از روستاهای اطراف شهر یه امامزاده است و من برای ازدواج برادرم یه چادر نماز نذر این امامزاده کرده بودم. از معجزات دیگه زندگی من این بود که دختری که قسمتمون شد از نسب همین روستاست و خونه مادربزرگش تو همین روستائه. در صورتیکه هیچ آشناییتی با مردم این روستا نداشتیم. فکر کردم این موضوع برای شما هم جالب باشه .
نیمه دوم زندگی یک زن...برچسب : جهیزیه عروس,جهیزیه,جهیزیه اسنوا,جهیزیه نوعروس,جهیزیه عروس 95,جهیزیه عروس لیست کامل,جهیزیه عروس اصفهانی,جهیزیه به انگلیسی,جهیزیه عروس 2016,جهیزیه شیک, نویسنده : animehdovomd بازدید : 137